نوشته شده توسط : سارا

سلام بچه ها...

امروز رفتم پیش علی واسه خداحافظی آخه ساعت 6 بلیط داشت و باید می رفت تبریز آخه اونجا سربازه و مرخصیش تموم شده بود.

دیدمش کلیم با اون و دوستاشو داداشش(آقا ایمان) خندیدیم.ایمان امروز خیلی عوض شده بودهمش باهام شوخی می کردو میخندید.خلاصه خیلی بهم خوش گذشت.

اما الان زیاد حالم خوب نیست آخه حدود 1 ساعت پیش علی رفت تبریز آخه مرخصیش تموم شده بود و باید برمی گشت وگرنه اضافه خدمت می خورد وتنبیه میشد.خودتون که می دونین ارتش چطوریه.

دلم از همین الان براش تنگ شده آاخه معلوم نیست دوباره کی برگرده وبیاد پیشم...

 





:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 20 خرداد 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: